روایت تسنیم از وضعیت نامناسب اهالی بیرگان / مردم این منطقه از امکانات اولیه هم بیبهرهاند
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۴۲۹۰۸
گروه استانها- این گزارش روایتی از یک ناعدالتی واضح و روشن در چهارمحال و بختیاری است، روایتی از مردمانی که از امکانات اولیه هم بیبهرهاند. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرکرد، شاید بتوان گفت مهمترین مقولهای که نظام اسلامی و انقلاب اسلامی بخاطر آن تشکیل شده است، عدالت است، عدالتی که از اصول مذهب تشیع نیز شمرده میشود و همسنگ مهمترین اصول اسلام و مذهب دانسته میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در باب عدالت و ناعدالتی، صحبت بسیار است، همچنانکه در باب اینکه آیا پس از 40 و خوردهای سال چرا عدالت آن گونه که باید و شاید در جامعه پیاده نشده و به آن عمل نشده نیز سخن بسیار است که مجالی در این نوشته برای آن نیست.
غرض از این نوشته بیان یک ناعدالتی واضح و جلوی چشمان همه است، ناعدالتی که دهها سال ادامه داشته و نسلهای مختلفی آن را تجربه کردهاند، ناعدالتی که یک سوی آن تبعیضی روشن میان کاخنشینان و کوخنشینان در یک منطقه و یک سوی دیگر عدم ایجاد امکانات اولیه برای مردم است.
دهستان بیرگان مشتمل بر حدود 27 روستا در شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است، دهستانی که هدف نویسنده از این نوشته است.
مردم این منطقه که به گفته مسئولان از حقوق اولیه خود نیز بیبهرهاند، از بازدیدهای نمایشی مسئولان نیز خسته شده و فقط زندگی را به هر نحو ممکن میگذرانند، قصه از آنجا شروع شد که یک شرکت از یک استان دیگر آمد و پروژهای را در این سرزمین آغاز کرد، پروژهای که فعلا قصد نقد یا نظر بر خود پروژه نیست اما مشکلات عدیدهای بر مردم منطقه حاصل کرده است.
مردم از حقوق و امکانات اولیه هم بیبهرهاند
پروژه کوهرنگ3، که حدود سه دهه است آغاز به کار کرده است و همچنان ادامه دارد، نه به بهرهبرداری رسیده است و نه پایبند به تعهداتش در این منطقه است، این پروژه علاوه بر مشکلات زیست محیطی و اقتصادی و معیشتی، حیات چشمهها و آبهای روان منطقه را به خطر انداخته است.
قدرتالله حمزه، نماینده مردم کوهرنگ، کیار، اردل و فارسان در مجلس شورای اسلامی پیشتر به خبرنگار تسنیم گفته بود:با احداث تونل کوهرنگ3، راهها، باغات، مراتع، دامپروری مردم و ... تحت تاثیر قرار گرفتند، اما مطالبات مردم با این شرایط هنوز برآورده نشده است.
وی بیان داشت: حقآبه مردم و امتیازات آنها اگر برآورد شود، هیچکس با این تونل مخالفت ندارد، اکنون در استان چهارمحال و بختیاری مسئله آب شرب به قدری جدی است که برخی روستاها آب آشامیدنی ندارند.
به گزارش تسنیم، بیش از 40 چشمه از این منطقه خشک شده است، چشمه مروارید که دبی خروجی آن 1200 لیتر بر ثانیه بود از جمله این چشمهها است، چشمههایی که آب مردم منطقه را تامین میکرد با خشکشدنشان هم شرب مردم را و هم کشاورزی و باغات مردم را مستقیما تحت تاثیر قرار داد.
از طرفی شرکت مذکور که پروژه کوهرنگ3 را در این منطقه بعهده دارد میبایست هزینه خرید خانهها و املاک مردم را پرداخت میکرد اما تاکنون چنین نشده است، از طرفی نیز مردم حق ایجاد شغل هم ندارند، یعنی مردم نه میتوانند جایی بروند و نه میتوانند زندگی خود را بصورت ساده بگذرانند.
فرماندار: 30 سال است خدماتدهی به مردم ممنوع شده است
مرتضی زمانپور، فرماندار کوهرنگ در گفتوگو با خبرنگار تسنیم، اظهار داشت: از سال 1370 برنامه تونل شروع شد که برروی 30 چشمه تاثیر مستقیم دارد و 13 چشمه خشکید که هیچ برنامه ریزی صورت نگرفت، در حال حاضر 1980 هکتار از اراضی کشاورزی ما مستقیم زیر دریاچه میرود.
وی افزود: مردم باید اینجا را تخلیه کنند، 30 سال است که خدمات دهی به این مردم ممنوع شده است و مردم بلاتکلیف هستند و حتی طرح روستای هادی هم شامل آنها نمیشود در روستایی، 5 خانواده در یک خانه زندگی میکنند چرا که حق ساخت و ساز ندارد و حکم تخریب زیادی آمده است در ضمن باید وزارت نیرو اینها را خریداری میکرد که این کار را انجام نداد.
فرماندار شهرستان کوهرنگ خاطرنشان کرد: علاوه بر این 5 هزار هکتار اراضی، برخی روستاها بدون آب ماندند و به دلیل از بین رفتن چشمهها، خشک شدند و 200 هزار هکتار از اراضی روستای یاورآباد خشک شده است قاعدتا کشاورزان با سختیهای زیادی دست و پنجه نرم میکنند و حق آبه آنها پرداخت نشده است و حتی برای سرمایه گذار در حد یک یا دو لیتر آب نمیدهند.
چرا بهای زمینها به مردم پرداخت نشده است؟
حجتالاسلام و المسلمین امیرقلی جعفری، عضو کمیسیون کشاورزی آب، منابع طبیعی و محیط زیست در مجلس شورای اسلامی نیز در گفتوگو با خبرنگار تسنیم، اظهار داشت: تونل اول کوهرنگ در سال 32 و تونل دوم در دهه 60 ایجاد شد که هم اکنون شاهد تونل سوم هستیم که 28 سال پیش شروع به کار کرده است، بنا بود زمینها خریداری شود و به مردم روستاها بهای زمینها داده شود که اینکارها صورت نگرفته است.
وی خاطرنشان کرد: تونل زده شده و در حال ایجاد سد هستند که آب به طور ثقلی باید بالا آید تا بتوان استفاده کرد اما لازم به ذکر است که بهای زمین به مردم داده نشده است و مردم هیچگونه تصرفاتی نمیتوانند داشته باشند آقایان میگویند پول احداث تونل و سد از بخش خصوصی است، خرید زمینها بر عهده دولت است که دولت هم در این زمینه چیزی ندارد یعنی 28 سال است که این مردم بلاتکلیف ماندهاند و هویت آنها از بین رفته است باید حق مردم مظلوم ادا شود.
روایتی از کاخنشینی مسئولان و کوخنشینی مردم در بیرگان
حجتالاسلام و المسلمین ابوالفضل احمدی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در شهرکرد،اظهار داشت: بسیاری گفتند منطقه بیرگان مشکلات قابل توجهی دارد، در بازدیدی که هفتههای گذشته از منطقه بیرگان به عمل آمد، متوجه مشکلات عدیده 27 روستا در این منطقه شدیم که ناکارآمدی بلای زیادی بر سر مردم آورده بود.
وی ادامه داد: به گفته مردم محلی آن منطقه، از سال 72 که یک شرکت از استان دیگر، در خصوص تونل کوهرنگ و سد فعالیت کرده است قرار بود هزینهای به مردم بیرگان بدهند که این وعده تحقق پیدا نکرد و به واسطه تونل احداث شده اصلیترین چشمههای آنها از جمله چشمه آب مروارید خشکیده بود و مردم در شرایط سخت قرار گرفتند.
دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان چهارمحال و بختیاری با اظهار تاسف در خصوص منطقه بیرگان، خاطرنشان کرد: چشمه مروارید بالغ بر 1200 لیتر بر ثانیه دبی آب خروجی داشته است که اکنون خشکیده بود، این مردم در خصوص آب شرب، کشاورزی، برق و جاده مشکل داشتند و مشکلات آنها توسط مسئولین پاس کاری شده که این اظهارات خود مردم آن منطقه بود.
وی با اشاره به بلاتکلیفی مردم بیرگان، تصریح کرد: مردم حتی حق ساخت خانه در زمینهای خود را نداشتند و نمیدانستند چه باید انجام دهند. در منطقهای که آب دارد مردمش در خصوص آب شرب و کشاورزی به شدت در مضیقه هستند و این جای تاسف دارد.
احمدی گفت: مردم بیرگان میگفتند، برخی از ویلاهای اینجا از مسئولین کشوری هستند، ویلاها بسیار مجلل ساخته شده بودند که این تبعیض را نشان میدهد، خانههای مردم بیرگان کاهگل اما این مسئولین برای خود چهها که نساخته بودند.
دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان چهارمحال و بختیاری تصریح کرد: بیعدالتی و ناعدالتی در توزیع ثروت این منطقه کاملا مشهود بود لذا میطلبد مسئولان تنها از این مناطق بازدید نکنند و دیگر خبری از وعدههای آنها نشود، این موجب ناامیدی در مردم میشود و مردم به این باور رسیدند که مسئولین به دنبال گزارش از خود هستند.
وی با تاکید بر روحیه مطالبهگری مردم و تاثیر آن بر به کارگیری مسئولان به انجام وظیفه، بیان داشت: نکته قابل توجه این است که وحدت مردم و مطالبهگری آنها میتواند مسئولین را وادار به کار کند، هر کجا مطالبه مردم پررنگتر بود محرومیت کمتر است و هر کجا مردم بیتفاوت هستند، محرومیت به اوج خود میرسد.
دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان چهارمحال و بختیاری با تاکید بر نقش پررنگ رسانهها در خصوص نشان دادن وضع مردم مناطق محروم، مطرح کرد: رسانهها باید برای رفتن به مناطق محروم برنامه داشته باشند و صدای مظلومیت و فریاد مردم را به گوش مسئولان برسانند.
9 باب ویلای غیرمجاز در منطقه بیرگان شهرستان کوهرنگ تخریب شدحقوق 6 ماه کارگران سد بیرگان کوهرنگ پرداخت نشده استچرا مطالبات مردم منطقه در ارتباط با تونل کوهرنگ 3 برآورده نشده است؟احمدی در پایان با انتقاد از این وضعیت خاطرنشان کرد: تاکید نظام جمهوری اسلامی ایران بر عدالت و خدمت رسانی به مردم مستضعف است اما متاسفانه در سالهای اخیر به این قشر بیتوجهی شده است.
انتهای پیام/7540/ش
منبع: تسنیم
کلیدواژه: استان چهارمحال و بختیاری امکانات اولیه خبرنگار تسنیم منطقه بیرگان مردم بیرگان بی بهره اند زمین ها چشمه ها مردم بی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۴۲۹۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک روایت از جهادگران در عملیات بیتالمقدس
اواسط اردیبهشت ۱۳۶۱ برای عملیات آزادسازی خرمشهر به منطقه برگشتیم. اغلب نیروهایمان را که بیش از یکصد نفر بودند، برای عملیات بردیم. از رقابیه تا جایی که باید مستقر میشدیم، ۱۵۰ کیلومتر فاصله بود.
به گزارش ایسنا، بهرهگیری از انگیزههای دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزیشده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران ۸ سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند و باعث میشود که نبرد بیتالمقدس و آزادی خرمشهر قله افتخارات هشت سال دفاع مقدس محسوب شود.
روایت حسین دولتی
حسین دولتی از رزمندگان و اعضای جهاد سازندگی استان سمنان در دوران دفاع مقدس، در بخشی از کتاب خاطرات خود «جنگ، منهای اسلحه» به بیان اقدامات جهادی خود و دیگر جهادگران در هموارسازی جادههای منطقه عملیاتی بیتالمقدس پرداخته است:
اواسط اردیبهشت ۱۳۶۱ برای عملیات آزادسازی خرمشهر به منطقه برگشتیم. اغلب نیروهایمان را که بیش از صد نفر بودند، برای عملیات بردیم. از رقابیه تا جایی که باید مستقر میشدیم، ۱۵۰ کیلومتر فاصله بود.
در مسیر، وقتی از اهواز عبور کردیم، هیچکس جز رزمندگان در شهر نبودند. شهر کاملاً تخلیه شده بود. آنقدر شهر خلوت بود که با تریلی از هر خیابانی که میخواستیم رد میشدیم. توپخانه دشمن هم مرتب اهواز را میزد.
محل استقرار ما در جاده اهواز به خرمشهر، در پانزده کیلومتری اهواز و نزدیک ایستگاه قطار بود.
مرحله اول عملیات شروع شد. در مقر، جلسهای خصوصی با فرماندهانمان، ابوالفضل حسن بیگی و مسئولان ستاد گرفتیم. آنجا به ما گفتند که باید چه کاری انجام بدهیم.
سمت چپ ما رودخانه کارون بود. زمینهای کشاورزی زیادی به چشم میخورد؛ ولی چند سالی میشد که کسی در روستا نبود تا کشاورزی کند. از وسط زمینهای کشاورزی گذشتیم تا به نخلستانها رسیدیم.
از ما خواستند یکراه فرعی از وسط نخلستانها به سمت دارخوین بزنیم. میخواستند از این راه، دشمن را در سمت غرب کارون غافلگیر کنند.
از همان روز کار را شروع کردیم. باید طوری کار میکردیم که کسی متوجه نشود. مسیری نبود که ما آن را ادامه بدهیم. تقریباً بیراهه بود و باید خودمان جاده میساختیم. شش نفر بودیم. یک گریدر راه را صاف میکرد و میرفت.
با کامیونهای لیلاند و تریلی با تانکر بیست هزار لیتری، نفت سیاه میپاشیدیم. من تریلی داشتم. مسیری که باید آماده میکردیم، حدود سی کیلومتر بود.
روزی سه چهار بار نفت سیاه را از شرکت نفت بار میزدم و روی جاده میپاشیدم. سمت راست ما خط مقدم بود و در فاصله پانصد متری، نیهای بلندی دیده میشد. ما اینطرف نیزار بودیم و دشمن آنطرف. بین ما هم آبی بود که از کارون میرفت.
با ماشین از پشت نیها میرفتم؛ ولی چون ارتفاع ماشین زیاد بود، دیده میشد. رزمندههایی که آنجا بودند، اعتراض میکردند و میگفتند: اینجا نیا! به هوای تو ما رو هم می زنن ولی ما باید جاده را احداث میکردیم.
به فرمانده گفتم رزمندههایی که در مسیر مستقر هستند، اعتراض میکنند که ماشین شما باعث میشود سنگرهای ما زیر آتش دشمن برود. فرمانده گفت: شب برو تا توی دید دشمن نباشی و رزمندهها هم ناراضی نباشن. بعدازآن، فقط شب برای نفت پاشی میرفتم؛ ولی شب هم مشکلات زیادی داشتم. مسیر را نمیدیدم و گاهی گلههای گراز از جلوی ما رد میشدند.
آن شب تا اذان صبح در خط بودم. مرحله دوم عملیات بود. نزدیک اذان به مقر برگشتم. تیربارهای دشمن یکسره کار میکرد و تمام بیابان روشنشده بود.
نماز خواندم و در کانتینر خوابیدم. ساعت هشت صبح، یکی مرا صدا کرد و گفت: حاجی، بلند شین که عراق رفت. با تعجب پرسیدم: عراق کجا رفت؟! گفت: عقبنشینی کردن.
باورمان نمیشد. گفتم: من دو ساعت قبل، از منطقه اومدم. یکسره عراق داشت میکوبید. چطور الان ول کرد و رفت؟! بنده خدا قسم میخورد که باور کنید دشمن فرار کرده و آنطرف هیچکس نیست.
بازهم باور نکردم. بلند شدم تا خودم ببینم. سوار تویوتا شدم و تا جایی که جاده را بریده بودند تا آب رهاشده به کارون برگردد، رفتم. دیدم تعداد زیادی از رزمندهها آنجا ایستادهاند. جمعیت را که دیدم، باورم شد عراق منطقه را تخلیه کرده است. آنها برای اینکه محاصره نشوند تا مرز عقبنشینی کرده بودند.
نزدیک صد متر از جاده را آب برده بود. رزمندهها ایستاده بودند و نمیدانستند چطور از آب رد شوند. ابوالفضل حسن بیگی گفت: برو لودر رو بیاور. چند لودر و بلدوزر برای شب عملیات در خط استتار کرده بودیم. رفتم تریلی را برداشتم و یک بلدوزر و یک لودر را بار زدم.
راه باز شده بود. اول پیادهها از جاده رفتند و بعد آمبولانسها و بعد هم ماشینهای سبک ولی به من اجازه ندادند بروم. گفتند منتظر بمون تا جاده سفت بشه. تریلی را پارک کردم و پیاده شدم. کمی جلوتر رفتم. داخل آب، گونی چیده بودند و رزمندهها از روی گونی میپریدند. اطرافش پر از مین بود. میآمدند روی خط آهن و از روی آن عبور میکردند.
از خط آهن رد شدم و به نیزارها رسیدم. در همین حال بودم که گفتند: جلوتر نیا! اومدی وسط میدان مین! گفتم: از روی خط آهن اومدم. گفتند: این تله س.از همون جاهایی که پاگذاشتی و اومدی، برگرد. تعدادی از رزمندگان مشغول خنثی کردن مین بودند.
تا ساعت سه بعدازظهر آنجا بودم و سپس از جاده اهواز خرمشهر به سمت مرز رفتم. عراقیها کل مسیر را با بلدوزر شخم زده بودند. همهجا پر از چاله بود و این موضوع، سرعت پیشروی ایرانیها را کند میکرد.
جلو رفتم تا به پادگان حمیدیه رسیدم. شب آنجا ماندم. صبح مسیر را ادامه دادم تا به قرارگاه امام رضا (ع) در هشتاد کیلومتری جاده اهواز خرمشهر رسیدم. آنجا ایستگاه راهآهن بود که حسینیه نام داشت. این ایستگاه زمانی فعال بود که عراقیها از بصره به آنجا میآمدند یا از ایران میخواستند به عراق بروند. جاده اهواز به بصره ارتفاع زیادی داشت. عراق این جاده را بهعنوان سنگر در اختیار گرفته بود.
در مرحله سوم عملیات، در قرارگاه امام رضا (ع) مستقر شدیم تا جاده اهواز به بصره را بازسازی کنیم. برای عملیاتهای بعدی و پشتیبانی نیروها که در آن منطقه مستقر بودند و عملیات میکردند، نیاز به این جاده بود. جاده سه متر عرض داشت و خیلی خراب بود. باید بهطور اساسی آن را بازسازی میکردیم.
شب و روز کارم جادهسازی و نفت پاشی بود. عراقیها هرچه در مسیر بود، از تیر برق و ریل و تخته را جمع کرده و برای خودشان سنگر درست کرده بودند. هر ماشین که رد میشد، کلی گردوخاک راه میافتاد. من هم مدام در مسیرهای پرتردد نفت میپاشیدم تا گردوخاک کمتر شود.
شب مرحله سوم عملیات بیتالمقدس، در شلمچه مشغول نفت پاشی بودم. ساعت دوازده یا یک نصفهشب بود که از خط برگشتم. به من گفتند: حاجآقا حسن بیگی گفته توی رقابیه جلسه داریم. باید بیای.
با چند تا از بچهها راه افتادیم. به پادگان حمیدیه رسیدیم. شب آنجا خوابیدیم و صبح حرکت کردیم. در راه، از دامادمان، علیاصغر کلامی صحبت میکردند که چهارتا بچه دارد و دو تا از آنها دوقلوی چندروزه هستن. شک کردم. همه ناراحت بودند. پرسیدم: اتفاقی براش افتاده؟ گفتند: شهید شده.
علیاصغر بهعنوان راننده بلدوزر در رقابیه مستقر بود. گفتند: سوار ماشین بوده که توی رود کرخه افتاده و آب اون رو با خودش برده. نگران خواهرم بودم که چطور این خبر را به او بدهم.
به همانجایی رفتیم که علیاصغر در آب افتاده بود. باید پیدایش میکردم. سوار قایق شدیم و رفتیم. سمت پایین رودخانه، پشت یک درخت گیرکرده بود. به شکم روی آب افتاده بود. او را برگرداندم. خودش بود.
سریع از داخل ماشین پتو آوردیم و او را داخل پتو گذاشتیم و به عقب منتقل کردیم. به بستگانم در سرخه زنگ زدم و خبر دادم که علیاصغر شهید شده و پیکرش را فردا ظهر میآورم.
شادی آزادی خرمشهر و غم فراق یاران
خرمشهر آزادشده بود و همه خوشحال بودند. من هم خوشحال بودم ولی وقتی چشمم به پیکر علیاصغر میافتاد، غم و اندوه وجودم را فرامیگرفت. به خواهرم فکر میکردم و چهار فرزندی که باید بدون پدر، بزرگ میکرد.
بعد از مراسم هفتم شهید، میخواستم دوباره به جبهه برگردم. همسرم مخالفتی نکرد. اگر صبر و همراهیاش نبود، نمیتوانستم راهی جبهه شوم.
وقت رفتن گریه کرد و گفت: من بعد از شما چی کار کنم؟ گفتم: مرگ و زندگی دست خداس و ما هم باید راضی به رضای خدا باشیم. شما هم راضی باش تا اجرت ضایع نشه. همسرم پیش پدر و مادرم بود و آنها هوایش را داشتند تا بتوانند با خاطرجمع به جبهه بروم.
منبع:
اصغر زاده چوبدار، محمد، جنگ منهای اسلحه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۲۷، ۱۲۸، ۱۲۹، ۱۳۰، ۱۳۲، ۱۳۳
انتهای پیام